تاريخ : شنبه 31 خرداد 1393برچسب:, | 1:47 | نویسنده : Ali

از نگاه توست که

فشار احساس بالا می رود.. و

زمین زیر پای خیالم سست می شود.. تا

سرگیجه بگیرم در آرزوی سقوط روی آغوشت...

قرص لبانت را،

زیر زبانم بگذار بانو..

و با دست هایت فشار جنونم را بگیر،

پیش از آنکه کار این شعر، به سکته برسد..



تاريخ : سه شنبه 27 خرداد 1393برچسب:, | 22:57 | نویسنده : Ali


هوای زدن به آغوش تو

بوسه هایی که از خجالت سرخ می شوند

لب هایی که از دهان نمی افتند

دست هایی که به لمس تو لبیک گفته اند

آغوشی که به طواف تو، کمر به احرام بسته است..

درست شبیه احساسی سرگردان، که

بی قرار و عطشناک،

در صفا و مروۀ سینه هایت،

در پیِ سراب خیالت

آنقدر به زمین خورده است که

از زمزم محال، جرعه ای بنوشانی اش..
...
همۀ بت ها را شکسته ام، تا

به وادی مقدس آغوشت اذن دخولم دهی.. تا

کعبۀ آغوشت را

با خلوص قبلۀ نگاهم کنی..



تاريخ : سه شنبه 27 خرداد 1393برچسب:, | 2:37 | نویسنده : Ali

به دوست داشتنت مشغولم…

همانند سربازی که سالهاست در مَقرّی متروکه،

بی خبر از اتمام جنگ،

نگهبانی می‌دهــــد…!



تاريخ : سه شنبه 27 خرداد 1393برچسب:, | 2:22 | نویسنده : Ali
دست آدمها درد نکند
 
وقتی بزرگتر از آن باشی که تو را درک کنند

می زنند خوردت می کنند

انگار منطق آدمها با حس من غریبه است

" حسین پناهی "
 


تاريخ : دو شنبه 19 خرداد 1393برچسب:, | 23:48 | نویسنده : Ali

می‌بینی ﭼﻪ ﺷﺐ ﺳﺎﮐﺘﯽ ﺍﺳﺖ!

ﺍﻧﮕﺎﺭ هیچ‌کسی ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﯿﺴﺖ.

ﯾﺎ ﺷﺎﯾﺪ

ﻣﻦ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ هیـچ‌کس ﻧﯿﺴﺘﻢ...!



  • کوه
  • ابر جادو