خواستي تا گله از اين غم جانكاه كنم
نفسي مانده مگر تا ز غمت آه كنم ؟
تو هماني كه بنا بود كبوتر كه شدم
سفري دور به همراه تو تا ماه كنم
امشب اما سر پرواز ندارم ، بايد
دست احساس تو را از دل كوتاه كنم
خالي از عشقم و از عقل ، ببين! آمده ام
سر پر شور تو را نيز پر از كاه كنم
بايد امشب بروم بر سر يك بام بلند
شهر را از خطر چشم تو آگاه كنم !
نظرات شما عزیزان:
ali jan linket kardam
.: Weblog Themes By Pichak :.