دونده
تاريخ : سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:, | 18:18 | نویسنده : Ali

از وقتی که دوست ام مرا ترک کرده است،

کاری ندارم به جز راه رفتن!

راه می روم تا فراموش کنم....

راه می روم ،

می گریزم ،

دور می شوم....

دوست ام دیگر برنمی گردد،

اما من حالا

دونده دوی استقامت شده ام !

 

برای مخاطب خاص



نظرات شما عزیزان:

باران
ساعت0:20---18 اسفند 1392
اگه هیچکس نیست خدا که هست...

باران
ساعت23:00---10 اسفند 1392


باران
ساعت23:19---9 اسفند 1392
هرگز نمی توان
گُل زخم های خاطره ای را ز قلب کَند
که در این سیاه قرن
بی قلب زیستن
آسان تر است ز بی زخم زیستن
قرنی که قلب هر انسان
چندیدن هزار بار
کوچکتر است
از زخم های مزمن و رنجی که می کشد.


negin
ساعت14:20---7 اسفند 1392
راز مرا ازچشمهایم می توان فهمید...این گریه های ناگهان از ترس رسوایی است...
این خیره ماندن ها به ساعت های دیواری...تمرین برای روزهایی که نمی آیی است...
زیبا...


roshanak
ساعت21:29---6 اسفند 1392
من دونده دوی استقامت شدم،اما
فراموش نکردم.
یه جور گرده دنیای دور و برم...که هرجایی میرم،تویی رو به روم...
از چه می گریختم؟


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







  • کوه
  • ابر جادو