تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1392برچسب:, | 8:1 | نویسنده : Ali

تو را میگذارم برایِ بعد


برایِ وقتی که کم بیاورمت

مثِ همین چند لحظه پیش

مثل همین...

الان که باید باشی و نیستی.

تو را میگذارم برایِ بعد

برایِ وقتی که کسی نباشد که بگوید:

"همه چیزهایِ خوب مالِ من است"

تا من بفهمم رفتنی ام.

تو را میگذارم برایِ بعد

"برایِ وقتی که دلم یک چیزِ جدیدِ تکراری بخواهد"

مثلِ همین الان که تو ...

چرا نیستی؟

بانویِ من!


تاريخ : سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:, | 18:18 | نویسنده : Ali

از وقتی که دوست ام مرا ترک کرده است،

کاری ندارم به جز راه رفتن!

راه می روم تا فراموش کنم....

راه می روم ،

می گریزم ،

دور می شوم....

دوست ام دیگر برنمی گردد،

اما من حالا

دونده دوی استقامت شده ام !

 

برای مخاطب خاص



تاريخ : شنبه 3 اسفند 1392برچسب:, | 10:12 | نویسنده : Ali


وقتی مال ِ یه دنیای دیگه باشی تو اتاق خوابت هم غریبی ... 

چه برسه وسط قهقهه ی آدمایی که دلشون یه ذرم واسه خودشون تنگ نشده 

میدونی ؟ دنیا یه وقتایی هر کاریش بکنی سفید نیست ... 

حالا هی واسش خط و نشون بکش ... هی صندلی پیدا کن بذار زیر پاهات 

آسمون اگه تونسته این همه دوری کنه یه وجب که دیگه براش چیزی نیست 

میدونی دردم چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

غریبـــــــــــــــــــــ ـــــــــم 

زبون ِ مورچه های این شهرو هم می فهمم اما باز غریبم

اونقدر زبونشونو می فهمم که میدونم چرا همیشه دسته جمعی حرکت می کنند 

غریبم نه اینکه هیچ کی تو عکس یادگاری واسم شاخ نذاره ها 

نه ...غریبم ... چون یه آلبو م دارم که وقتی بازش میکنم 

جای خالی اونقدر داره که " ... " هم پرش نمی کنه ....

غریبم

مثل زنگ تفریحی که زنگ بعدیش امتحان داری و کوفتت میشه 

مثل ساک یه سرباز که جاش اون ته ِ ته ِ اتوبوسه ............

تقصیر شناسنامه ام که نبود ...شیر خشکم هم اصل ِ اصل بود 

فقط واسه فهمیده شدن ، دنیا رو اشتباه اومدم

آره لعنتی ... به سرم زده ... 

راه برم ... راه بـــــــــــــــــــرم ... اونقدر برم که دیگه هیچ چی باهام راه نیاد 

یه سنگ قبر پیدا کنم با دو پُرس گل ِ اضافه .... 

بشینم و یه دل ِ سیر زار بزنم ... تا هیچ کس فکر نکنه 

گریه کردنم بی صاحابه ...........

صاحاب که داره ... اما دلش به دنیا نیست ....



  • کوه
  • ابر جادو